خانم زنبوری لطفاً توضیحاتی در مورد آغاز فعالیتهای هنریتان و کارهایی که در این زمینه انجام دادهاید بفرمایید.
من از سن 5 سالگی آموختن نقاشی را نزد استاد عرب از شاگردان استاد فرشچیان آغاز کردم و نمایشگاههای نقاشی متعددی در شهرهای تهران، مراغه و تبریز برگزار کردم که البته غالب این نمایشگاهها دانشگاهی بودند. تخصص اصلی من هم در رشته مینیاتور و تذهیب است. در دوره کارشناسی در رشته زمینشناسی و در دوره کارشناسی ارشد در رشته اکتشاف معادن فلزی تحصیل کردم و در حال حاضر، دانشجوی مقطع لیسانس رشته معماری هستم. از سال 87 دورههای تخصصی معرق و منبت چوب را در اداره میراث فرهنگی گذراندم و پس از کسب مدارک معتبر توانستم کارگاههای معرق و منبت چوب را دایر کنم که در حال حاضر شعبات مختلفی داریم.
از آنجا که علاقه زیادی به اشکال سه بعدی دارم، علاقه به نقاشی و کار و تحصیلاتم در رشته معدن باعث شدند از تلفیق این دو تخصص، به کار معرق سنگ برسم و این تکنیک به نام من ثبت شود. معرق به این معناست که تکههای مختلف از اشیا کنار هم قرار بگیرند و شکل خاصی درست کنند. در سالهای اخیر معرق در دوره چوب قرار داشت اما الان در دنیا معرق وارد دوره سنگ شده است. کار معرق سنگهای صنعتی در حال حاضر در دست چین است که صفحات بزرگ مرمریت یا گرانیت را توسط دستگاهها برش میدهند و در سنگفرشهای کف خانهها یا پاساژهای بزرگ از آن استفاده میکنند.
کار معرق سنگ در حوزه صنایع دستی
کار معرق سنگی که شما انجام میدهید چه تفاوتی با کار معرق سنگ صنعتی دارد؟
کار معرق سنگ ما در حوزه صنایع دستی است و تکنیکهای متفاوتی با معرق سنگ صنعتی دارد. در ابتدا تکنیک را پیدا کردم، سپس این تکنیک ثبت شد و الان به تولید انبوه رسیده است. سالها درگیر پیدا کردن چسب مخصوص این کار بودم چون هیچ جای دنیا سنگ را توسط چسب نمیچسبانند به دلیل اینکه سنگ شدیداً اکسیدزا و آسیبپذیر است و توسط چسب اکسید میشود و از بین میرود. به همین دلیل چسب مسأله اصلی ما بود تا اینکه توانستم چسب مخصوص این کار را پیدا کنم.
آثاری که مشابه آنها در موزهها وجود دارد
مشکل دیگر ما استفاده از معادن بود اما چون زیر نظر وزارت صنعت و معدن کار میکنم از طریق دوستان توانستیم از وزارتخانه تأییدیههای مختلف برای استفاده از معادن ایران بگیریم. از حدود 180 معدن داخلی به میزان انبوه سنگ خریداری کردیم. با وجود اینکه از سنگهای معادن ایران استفاده کردیم اما بیشتر کار ما از طریق واردات سنگ انجام میشود چون ایران از لحاظ دارا بودن سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی بسیار محدود است. درواقع، ساختار زمینشناسی سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی را در ایران نداریم. این در حالی است که در کار ما از سنگهای زینتی و گرانقیمت استفاده میشود چون کارهای ما جزو کارهای فاخر دنیا محسوب میشوند و میتوان گفت مشابه کارهای ما در موزهها وجود دارد.
کارآفرینی و آموزشهایی که لازم است
شما برای کارآفرینی چه مسیری را پشت سر گذاشتید و در این زمینه آموزشهایی دیده بودید؟
من از سال 87 شدیداً درگیر مطالعه کتابهای موفقیت شدم و بعد از آن در کلاسهای کارآفرینی و دورههای مختلف شرکت کردم. گذراندن این دورهها برایم بسیار شخصیتساز بود. اگر کسی از اساس شخصیت کارآفرین نداشته باشد، اصلاً نمیتواند در این کار دوام بیاورد چون بخش بسیار زیادی از این کار با سختی همراه است زیرا یک فرد جوان و بیتجربه قرار است محصولی را تولید کند که هیچوقت در بازار وجود نداشته و با یک بازار ناشناخته و قوانین متفاوت مواجه است.
سال 95 دورههای نوابغ کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد تا بچههایی که از پایه این دورهها را آغاز کرده بودند بتوانند وارد بازار کار شوند. بهویژه اینکه سال گذشته سال جهاد اقتصادی بود و خیلی تلاش کردیم که بتوانیم ایدههای کارآفرینی را به بهترین نحو وارد بازارکار کنیم. به همین دلیل دورههای وکالت و بستن قرارداد، بررسیهای اداره مالیات و حسابرسیها، تبلیغات و فنون مذاکره بینالملل را پشت سر گذاشتیم تا پختهتر وارد بازار کار شویم. در برههای موجی پیش آمد که تشویق به کارآفرینی میکردند اما مسأله این بود که با اصل و اساس مبحث کارآفرینی آشنا نبودند چون کارآفرینی تنها به معنای باز کردن یک مغازه و کار کردن چند نفر در آنجا نیست. مبحث کارآفرینی بسیار متفاوت است و ما در این دورهها برای کارآفرین شدن ساخته شدیم.
شرکت گلبوته ارغوان همیلا را کی به ثبت رساندید؟
از سال 94 که برای تصویب شرکتم اقدام کردم، تا 8 ماه اجازه ثبت شرکت را به من ندادند چون میگفتند در میان عنوانهای اساسنامهای، بخشنامهای برای چنین شرکتی نداریم. با درخواستها و پیگیریهای بسیار زیاد بعد از 8 ماه توانستم شماره تأسیس برای شرکت بگیرم و آن را به صورت قانونی درآورم. درواقع، زمان زیادی طول کشید تا سازمانهای مختلف را متوجه این موضوع کنیم که برندینگ صنایع دستی قابل انجام است چون در هیچ ادارهای بخشنامهای در این مورد وجود نداشت و نمیدانستند پروانه این مبحث کارآفرینی را چه ادارهای باید صادر کند.
سنگهای قیمتی را از خارج وارد میکنم
محصولات شما بیشتر در چه زمینهای کار میشود؟
ما زینتدهنده هستیم و جنس زیرین برایمان متفاوت است. درواقع، روی اجسامی مانند طلا، استخوان، صدف، سفال، چینی، کریستال، نقره، مس و... که هیچ طرحی روی آنها وجود ندارد کار زیباسازی را با استفاده از تکنیکهای خود انجام میدهیم. از آنجایی که بازار هدف ما صادرات است، خریدارهای ما عموماً خارج از کشور هستند. قیمتها هم بسیار متفاوت است مثلاً مجسمه تندیس را میتوانم با یک میلیون تومان یا حتی دویست میلیون تومان نیز کار کنم. دستمزد صنعتگر، چسب و بستهبندی در سیستم تولید ثابت است. تنها چیزی که خیلی متغیر است، هزینه خرید سنگ است. از آنجایی هم که ایران سنگهای تزیینی چندانی ندارد، سنگهایمان را از خارج وارد میکنیم. البته، از سنگهای ایران هم استفاده میکنم مثلاً 45 رنگ متنوع عقیق از سراسر کشور برایم فرستاده شده چون در کار ما تنوع رنگ بسیار مهم است اما به دلیل اینکه ایران سنگهای قیمتی مثل الماس، یاقوت، زمرد و... ندارد، بیش از 150 نوع از این سنگها وارد کشور میشود.
کارآفرینی برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان به شهر
چه شد که در تهران نماندید و تصمیم گرفتید در مراغه کار کنید؟
من ساکن تهران بودم اما باید به شهر خودم برمیگشتم و کار را در روستا آغاز میکردم. اصل اقتصاد این است که از روستا تغییر میکند و روستا پنهانیترین لایه اقتصاد در دنیاست؛ چون در روستا هزینهها کم و سود خالص خیلی بالاست. مشکلی که در روستاها وجود داشت این بود که مردم از روستا به مرکز استان یا تهران مهاجرت میکردند و کسی که به شهر میآمد دیگر دوست نداشت در کنار نزدیکان و اقوام روستایی خود زندگی کند.
شعبه من در روستا افتتاح شد و روستاهایی تحت پوشش کار من قرار گرفتند. از آنجایی که آذربایجان منطقه سردسیری است، بررسیهای زیادی در مورد کار در آنجا، رفتوآمد، درآمد خانوارها و... انجام دادیم. در روستاها کشاورزان تنها در 3 تا 4 ماه برداشت محصول درآمد دارند و سایر اوقات سال بیکار هستند. فرش هم که جزو صنایع دستی استان محسوب میشود برای روستاییان بازار فروش خوبی ندارد چون کسانی که برندینگ هستند خودشان کارگاه دارند و در کارگاه فرش تولید میکنند و دیگر کسی از یک خانه فرش نمیخرد.
در ابتدا تحقیقاتی انجام دادیم و دیدیم اگر روستاییان کار داشته باشند، در روستا میمانند چون در آنجا خانه و باغ دارند و آب و هوا بسیار خوب است. به همین دلیل تمرکزمان را روی روستا قرار دادیم. البته در ابتدای کار چون کارگاههایم داخل شهر بود و به دلیل سرمایه در گردش زیاد شرکت، توان مالی رفتن به روستا را نداشتم و روستاییان را برای کار از روستا به شهر میآوردیم اما این کار اشتباه بود. 9 ماه پیش این مسأله در جلسه استانداری مطرح شد و من مسؤولیت اجرای طرحها را برعهده گرفتم و الان در روستاها کار را انجام میدهیم و پایگاه دارم. درواقع، هر روستایی کارمندان و مدیر خودش را دارد که خودشان نیرو جذب میکنند و کار را تحویل میگیرند و من بهصورت غیرحضوری هفتهای یکبار محصول نهایی و گزارش کارها را میبینم.
تمرکز ما روی مشاغل خانگی است
تمرکز ما در کار روی مشاغل خانگی است و این همان مبحثی است که اقتصاد چین را تغییر داد اما در ایران چندان روی مبحث مشاغل خانگی کار نمیشود. اداره کردن مشاغل خانگی کار بسیار سختی است چون در مدیریت آن با عدم تمرکز مواجه هستیم اما طی مدتی که این کار را انجام میدهیم بهرهوری بسیار خوبی داریم. ما مبحث مشاغل خانگی را برای زنان سرپرست خانوار و دختران و زنان کمدرآمد روستایی مطرح کردیم و حتی در گزینش نیروها توجه میکنیم که آنها اصلاً درآمد نداشته باشند و درواقع به کسی شغل میدهیم که واقعاً بدانیم به شغل و درآمد آن نیاز دارد.
توجه به زنان سرپرست خانوار
در همین راستا طرحی در بنیاد نیکوکاری دستهای مهربان اجرا کردیم. بنیاد نیکوکاری دستهای مهربان بنیادی بینالمللی است و در 13 شعبه کشور در حوزه زنان سرپرست خانوار و بچههای بدسرپرست و بیسرپرست فعالیت میکند. در این طرح تعدادی از نیروها را از میان زنان تحت پوشش بنیاد جذب کردیم چون هدف اصلی ما ایجاد اشتغال برای چنین خانوارهایی است.
در حال حاضر شرکت شما برای چند نفر اشتغالزایی کرده است؟
زنانی که مشغول به کار میشوند ابتدا زیر نظر مربیان ما و با هزینه شرکت آموزش میبینند و خودشان هیچگونه هزینهای پرداخت نمیکنند. آموزش تخصصی هر یک از آنها طی 10 روز بالغ بر 500 هزار تومان برای شرکت هزینه دارد. پس از دوره آموزشی، یک امتحان گزینش دارند و سپس میتوانند کار کنند. هر روستا یک کارگاه دارد و زنان کار خام را در کارگاه تحویل میگیرند و به خانه میبرند و پس از یک هفته کار تمامشده را تحویل میدهند.
100 زن سرپرست خانوار در صنعت معرق سنگ شاغل شدهاند
صنایع دستی حقوق ثابتی در قانون کار ندارد و تنها دستمزد دریافت میکنند. کار ما ظرافت و ریزهکاری زیادی دارد و شاید تمامکردن هر کاری 200 ساعت زمان ببرد. به همین دلیل هر صنعتگر ماهانه میتواند چهار تا پنج کار خوب تحویل دهد از اینرو، میزان اشتغالمان بسیار بالاست تا بتوانیم پاسخگوی بازار باشیم. در حال حاضر، بالغ بر 100 نفر از زنان سرپرست خانوار کار صنعتگری معرق سنگ را انجام میدهند. به تازگی هم شعبه دوم افتتاح شده و در حال جذب نیروست.
در بخش خردایش و فرآوری سنگ و تولید چسب که بهصورت دستی انجام میگیرد، از کارگران زن و مرد استفاده میکنیم که علاقه و توانایی کار هنری ندارند اما قدرت جسمانی دارند. این افراد سنگهایی که از معادن میرسند را خردایش میکنند و این سنگها در چرخه تولید مورد استفاده قرار میگیرند. چسب و فیکساتور را هم خودمان تولید میکنیم که برای آنالیز به تهران میرود و دوباره برمیگردد. در این حوزه هم کارگران فعالیت میکنند. بهطور کلی، در بخش خردایش و فرآوری سنگ و تولید چسب حدود 30 نفر مشغول به کار هستند.
بستهبندیهای موزهای
یکی از بخشهای مهم و عظیم کار ما بستهبندی است و یک کارگاه بستهبندی منبت چوب و یک کارگاه بستهبندی معرق سنگ داریم. همچنین، تمام صنعتکاران ما نشان ملی و درجات هنری بالایی دارند. یکی از کارهای ما این است که وقتی هر خریداری از ما جنس میخرد یک بسته معرق فاخر که از چوبهای بی نظیر یا استخوان و عاج فیل در آن استفاده شده بهصورت هدیه از ما دریافت میکند یعنی به ازای هر محصولی که تولید میشود یک بستهبندی فاخر هم در کنار آن قرار میگیرد که همین تولیدات میزان اشتغالزایی را بسیار بالا برده است. بستهبندیهای ما در دنیا به بستهبندیهای موزهای معروف شده و محصولاتی مانند تندیسها، پیکرها و مجسمههای بسیار فاخرمان در بستهبندی موزهای قرار میگیرد. این محصولات فاخر در شیشه قرار دارد و این شانس را به هیچکس نمیدهیم که به این آثار دست بزند.
همه محصولات شناسنامه انحصاری دارند که به نام فرد خریدار صادر میشود. در این شناسنامه اعتبار سنگ، طرح و کار صنعتگری تأیید میشود و خیال خریدار راحت است که یک کار برندینگ و شناسنامهدار خریده است. البته باید اشاره کنم که در ایران جز محصولات ما برای هیچیک از محصولات صنایع دستی شناسنامه وجود ندارد.
فروش محصولات به صورت انحصاری است
فروش محصولات شما به چه صورت است؟
چون شرکت از ابتدا بهعنوان یک شرکت صادراتی ثبت شد بازار داخل را مدنظر نداریم و محصولات کلاً خارج از کشور صادر میشوند. آثار ما بسیار گرانقیمت هستند و اگر یک عدد از محصولاتمان را بفروشیم شاید به اندازه فروش یک کانتینر سایر صنایع دستی ایران باشد. از سوی دیگر، کارهای ما انحصاری هستند چون کسی که این محصولات را میخرد دوست ندارد آن را دست دیگران ببیند. قانون ما این است که از یک طرح حداکثر 20 سری میتوانیم تولید کنیم و بعد از آن طرح کاملاً بلوکه میشود. درواقع، این شانس را به خریدار میدهیم که کاری انحصاری داشته باشد و آن را در جای دیگر نبیند.
خاص بودن طرحها و مشتریان باعث شد در یک سال و نیمی که از فعالیت ما میگذارد هیچگونه تبلیغی در فضای مجازی نداشته باشیم چون فضای مجازی باعث رواج کپیبرداریها شده است. البته، در حال حاضر به دلیل در پیش بودن رویداد تبریز 2018 فعالیتهایی را در فضای مجازی آغاز کردیم و کاتالوگها و بروشورهای 2018 در حال چاپ است.
تاکنون به کشورهای مختلفی مانند ترکیه، اسپانیا، آلمان، سوییس، سوئد و... صادرات داشتیم. در باکو هم استقبال بینظیری از کارهای ما شده چون مردم باکو سنگ را خوب میشناسند و خواص درمانی آن را میدانند. روسیه نیز بهعنوان یک کشور توریستی که از نظر جغرافیایی به ما نزدیک است و مردم تجملگرایی دارد، استقبال خوبی از کارهای ما داشته است. البته، فروش داخل کشور هم داشتیم اما انحصاری بوده و محدود به برخی ارگانهای دولتی یا افراد خاص شده است. متأسفانه هنوز هیچ پایگاهی برای فروش در ایران نداریم و نتوانستیم بازار داخل را در دست بگیریم چون تاکنون روی صادرات تمرکز داشتیم.
با سرمایه شخصی کار را شروع کردم
سرمایه شما در هنگام آغاز کار چقدر بود؟ از کمکهای دولتی استفاده کردید یا سرمایه شخصی داشتید؟
کار من در ابتدا با مخالفت شدید تمام ارگانهای دولتی مواجه شد چون طرح عجیبی بود اما این ارگانها بعد از آغاز طرح همکاری بسیار خوبی با من دارند. کارآفرینی صد درصد ریسک است و من هم اصلاً فکر نمیکردم به اینجا برسد. با اینکه برنامه کاری من بارها در دانشگاه شهید بهشتی بررسی شد اما باز هم ریسک بود و اگر صنعتگر کار نمیکرد، اگر فروش نداشتیم یا ارگانهای دولتی حمایت نمیکردند، شکست میخوردیم. من کار خود را آغاز کردم و بعد از 3 ماه که کارهای آمادهشده به فروش رفتند، به اداره میراث فرهنگی اعلام کردم. الان حمایت ارگانهای دولتی از من بسیار خوب است البته شاید حق داشته باشند در آغاز راه از تمام طرحها حمایت نکنند چون آنوقت دیگر کسی برای اثبات خودش تلاش نمیکند؛ در حالیکه یک کارآفرین باید خودش را اثبات کند. از سوی دیگر، بسیاری از اوقات مردها دوست دارند اعتماد به نفس زنان را بگیرند و در وهله اول اصلاً به زنان اعتماد نمیکنند مگر اینکه آن زن صد درصد خود را ثابت کند. الان میتوانم به جرأت بگویم که هر هفته میزبان ارگانهای مختلف دولتی هستم. در شهریور ماه هم میزبان استاندار هرمزگان بودم که با هیأتی 50 نفره برای بازدید به شرکت آمده بودند.
من با سرمایه شخصی خودم که شامل 300 میلیون تومان سرمایه نقدی و 300 میلیون سرمایه غیرنقدی در قالب سنگهای خریداریشده بود وارد کار شدم. اما پس از آن یک وام از صندوق کارآفرینی امید و یک وام هم از صندوق توسعه ملی برای اشتغال روستایی گرفتم.
حمایت خانواده از فعالیتهای شما به چه صورت بود؟ خانواده هم با شما همکاری دارند؟
اکثر اعضای خانواده من پزشکان موفقی در سطح دنیا هستند اما چندان در وادی هنر نبودند و هنرهای من برایشان بسیار ناشناخته بودند با این وجود حمایت بسیار خوبی از من داشتند و همیشه تشویقم کردند. بسیار مهم است که خانوادهای به یک دختر جوان اجازه انجام چنین ریسک مالی و اعتباری را بدهد. از سوی دیگر، خانواده من یکی از خانوادههای سرشناس آذربایجان هستند و اعتبار خانوادگی در کار خیلی تأثیرگذار است چون خیلی وقتها ارگانهای دولتی به دلیل اعتبار خانوادگی به کار ما توجه میکردند تا اینکه این کار برایشان قابل قبول شد و به ما اعتماد کردند. پدرم با وجود حمایتهای مالی بسیار خوبی که از من کرد اما هیچگونه دخالتی در سهام شرکت ندارد و تنها سهامدار شرکت مادرم است.
انتهای پیام/ص
دیدگاه شما